نماز اول وقت
کار برای رضای خدا
شهید علی خلیلی
شهدای مدافع حرم حضرت زینب سلام الله
بصیرت عاشورایی
والله ما رایت الا جمیلا
از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین
منم غلام کسی که بود گدای حسین
دو چشم داده خداوند تا که گریه کنم
یکی برای حسن آن یکی برای حسین
یقین که آتش دوزخ حرام گردیده
به جسم آنکه بود یار آشنای حسین
برای بخشش کوه گناه یک راه است
بریز قطره ی اشکی تو در عزای حسین
کبوتر دل عشاق هر شب جمعه
نشسته است روی گنبد طلای حسین
خدا کند که شبی زائر حرم گردیم
و جان دهیم همان شب به کربلای حسین
به گوش جان تو اگر بشنوی هنوز آید
ز زیر نیزه و تیغ و سنان صدای حسین
مستانه بخوان، جان به فدایت زائر
مزد چهل روز پریشانی نای ت زائر
از میان همه کردند جدایت زائر
دست ارباب خودش دوخته بر قامت تو
خلعت نوکری خویش برایت زائر
بی سبب نیست خدا هم به شما مینازد
حضرت فاطمه کرده ست دعایت زائر
هر سلام تو، جهان در تب و تاب است
با لرزش آهنگ صدایت زائر
کاش در صحن علمدار، به یادت آرند
ما را به میان گریه هایت زائر
آهسته قدم بزن، خدا می داند
جا مانده دلی به زیر پایت زائر
این ذکر «حسین حسین» مرا خواهد کشت
مستانه بخوان، جان به فدایت زائر
ای ساربان آهسته ران کارام جان گم کرده ام...
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا
قصۀ عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا همدمی خار کجا
سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
منّتی بود نهادی که خریدی ما را
رو سیه برده کجا میل خریدار کجا
هر کسی را که پسندی بشود خادم تو
خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا
مِهر من گر که فتد در دل تو می فهمم
شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا
به خدا چون دل زهرا نگران است دلم
یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا
کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین
زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا
یاد گیسوی رقیه جگرم می سوزد
دست عباس کجا پنجۀ اغیار کجا
خدا را شکر مهمان حسینیم
خدا را شکر مهمان حسینیم
به لطف تو سر خوان حسینیم
خدا را شکر هیئت خانۀ ماست
پذیرای محبــــــان حسینیم
ز طفلی شیر با عشق تو خوردیم
و حالا مـرد میــــدان حسینیم
طعـام روضه هــا در ما اثـر کرد
نمک پـروردۀ نـــــان حسینیم
اگر مؤمن شدیم از رحمت اوست
مسلمانان ، مسلمـــان حسینیم
همین که سینه زن هستیم، یعنی؛
وفــاداران پیمـــــــان حسینیم
میــــان روضــــۀ جــدّ غریبـت
به همراه تو گریـــــان حسینیم
فـراق کربــلا بی طــــاقتم کرد
ببین بیمار هجــــران حسینیم
بیا مــا را ببر تـــا محضـر یـــار
که محتاجان درمــان حسینیم
خوشا آنان که سر دادند و گفتند؛
تن بی سـر ز یـــاران حسینیم
یالثارات الحسین
چشمی که از روایت این روضه ها تر است
“فردا کنار فاطمه با آبرو تر است”
عمری به گریه در پی دلدار بوده ایم
روز جزا پی من و تو چشم دلبر است
اصلا عجیب نیست که او را ندیده ایم
چشمی که دیده روی مهش چشم دیگر است
ما را شکسته سینه و بی سر قبول کن
وقتی که جسم زخمی ارباب بی سر است
اصلا اگر بهشت کنار تو نیستیم
دوزخ برای عاشق مهجور بهتر است
هنگام مرگ اگر برسد داد می زنم…
زیباترین دقایق من آنِ آخر است